
بلوچستان سرزمینی است که پس از استعمار انگلیس مبارزات مختلفی را علیه استعمار تجربه کرده است که ما د راین مقاله مختصر نمی خواهیم به کل این مبارزات بپردازیم و هدف ما این است که به خوانندگان مبارزات معاصر را بیان کنیم تا اطلاع مختصری از آنچه در چند دهه اخیر در بلوچستان شرقی گذشته را تبیین کرده باشیم.
شاید بتوان دانشگاه های بلوچستان و خصوصا حرکت بی اس او را بستر آغاز فعالیت های سیاسی نسل جدید معرفی کرد.
بی اس او BSO در فارسی: سازمان دانشجویان بلوچ، یک حرکت چپ مارکسیستی و ملی گرای بلوچ است که در سال ۱۹۶۷ م توسط دکتر عبدالحی بلوچ زمانی که هنوز دانشجو بود برای فعالیت سیاسی دانشجویی در کراچی تاسیس شد و بعدها به یک جریان بسیار تاثیرگذاری دانشجویی تبدیل شد به طوری که به مدرسه توليد مبارزان سیاسی در بلوچستان شرقی تبدیل شد.
سه سال بعد از تاسیس بی اس او، در سال ۱۹۷۰ م یک انتخابات بزرگ در پاکستان برگزار شد. که بی اس او توانست در بخش دولت ایالتی بلوچستان نقش مهمی در آن ایفا کند.
بی اس او بعدا انشعاب های زیادی را شاهد بود که از جمله تشکیل یک حرکت مجزا به نام «بی اس او عوامی» بود که این حرکت علیه سرداران و نظام سرداری بود و مستقیما علیه نظام سرداری در بلوچستان صحبت میکرد و طبقه عموم مردم را تشویق به تضعیف نظام سرداری و به دست گیری اختیارات بلوچستان توسط عموم مردم و روشنفکران به شیوه دمکراتیک بود. این حرکت معتقد بود که سرداران همواره بر سر مسائل بلوچستان معامله کرده یا مصالح قبیله ای و فردی را در نظر گرفتند و این به جنبش ملی بلوچستان ضربه زده است.
در سال ۱۹۸۴ میلادی در جلسه ای که در شهر کراچی برگزار شد شاخه های انشعابی دوباره به هم پیوسته و بار دیگر یک سازمان شدند تا بتوانند موثرتر نقش آفرینی کنند.
در این نشست که اکثر چهره های فعال دانشجویی حضور داشتند، عملا بارقه های اتحاد و مبارزه فعال سیاسی دوباره رونق گرفت و بعدها از دل همین دانشجویان فعال، حرکت BNM بلوچستان نشنال مومنت/ جنبش ملی بلوچستان تاسیس شد.
در واقع دانشجویان دیروز که دیگر فارغ التحصیل شده بودند، بعد از فارغ التحصیلی نمیتوانستند جزوی از یک سازمان دانشجویی باشند، دوباره گرد هم آمده و به فکر کار سیاسی شدند و پس از مذاکرات با گروه های مختلف در سال ۱۹۸۹ م سنگ بنای یک حرکت سیاسی جدید ریختند به نام «جنبش ملی بلوچستان» که با حروف مخفف BNM شناخته میشود.
موسسان «بی ان ام BNM» افراد روشنفکری چون د. عبدالحی، مولابخش دشتی، فدا احمد، منظور گچکی، د.مالک ، جانمحمد بلیده ای ، غلام محمد و اختر منگل و….. بودند.
دیری نگذشت که بین این مجموعه که متشکل از سردار زادگان و روشنفکران بود اختلاف افتاد و دو گروه از یکدیگر انشعاب شدند که یکی به سرکردگی سردارزاده «اختر منگل» که به بی ان ام منگل معروف شد، و دیگری به سرکردگی د.عبدالحی که به بی ان ام، حی معرفی شد.
دوباره بعد مدتی مجموعه بی ان ام منگل، با افزوده شدن افراد جدیدی بدان و تغییر جزئی سیاستهایش، نام جدیدی برای خود انتخاب کرد و شد BNP یعنی بلوچستان نشنل پارتی.
این گروه ها در انتخابات شرکت کردند و کرسی هایی در پارلمان به دست آوردن و همچنین سمتهای وزارت و .. یافتند و رفته رفته مساله ملی بلوچستان در بین آنها ضعیف شده و بحث فساد اداری مطرح شد و سازمانهای اطلاعاتی پاکستان برخی را به خود نزدیک کردند.
اینجا بود که یک انشعاب دیگر به رهبری غلام محمد بلوچ در بخش «بی ان ام عبدالحی» در سال ۲۰۰۲ ، ۲۰۰۳ م ایجاد شد.
غلام محمد معتقد بود که باید مساله آزادی بلوچستان را مطرح کرد، و از طریق پارلمان و حکومت و ریاست در پاکستان نمیشود به جایی رسید. هنگامی که غلام محمد جدا شد به طور کلی «بی ان ام BNM» به نام این مجموعه مطرح شده که همچنان به حیات سیاسی خود ادامه میدهد و به دنبال استقلال بلوچستان است و اکثر نیروهای جوان و روشنفکر از آن تبعیت می کنند.
در آن زمان غلام محمد در رهبری بی ان ام و عسا بلوچ معاون وی شد و با طرح آزادی بلوچستان دیدارها و ملاقتهای خود را با حرکت های مسلح چون BLA آغاز کرد. و علنا در تظاهراتهای خیابانی خواستار ورود بی ال ای به متن مبارزات بود، و از حرکت های مسلحانه حمایت میکردند. این مساله بهانه ای به دست حکومت پاکستان داد و بازداشت اعضای ارشد بی ان ام آغاز شدند.
بعدا دکتر الله نظر که دانشجو بود BSO azad / بی اس او آزاد را بنیاد نهاد که بر بنیاد آزادی خواهی و مبارزه مسلحانه پیش میرفت.
در سال ۲۰۰۹ غلام محمد رهبر BNM به طور ناگهانی در خیابان بازداشت شد و در ظرف کمتر از یک هفته جسد او را در حالی که گلوله های زیادی در بدنش بود خارج شهر انداختند. در کنار او افراد دیگری چون لالا منیر و شیرمحمد پنجگوری و دیگران نیز بازداشت شده و به قتل رسیدند.
با کشته شدن غلام محمد، «بی ان ام» تشکیل جلسه داد و «خلیل احمد بلوچ» معروف به خلیل بلوچ را به ریاست حزب تعیین نمودند که همچنان خلیل بلوچ عهده دار این مسئولیت است.
برای آشنایی خوانندگان لازم است اشاره شود که در بلوچستان شرقی اکثر حرکت های سیاسی و رهبری ها تا قبل از BNM بلوچستان نشنال مومنت، به دست سرداران قبائل بود و و پس از ضعیف شدن خانات کلات، سه قبیله بخاطر داشتن جمعیت بیشتر و تمرکز داخلی بیش از بقیه در چالش و پیکار با حکومت پاکستان بوده و توانایی مبارزات بیشتری داشتند:
۱. مینگل ۲. بکتی ۳. مری
که عمدتا این سه قبیله در مناطق شمالی و شمال شرقی بلوچستان هستند.
مینگلها
این طایفه در مبارزات معاصر حرکت مسلحانه خاصی ایجاد نکرد و وارد درگیری های سخت افزاری نشد ، و بیشتر در فعالیت های سیاسی در داخل و خارج پاکستان نقش آفرینی میکرد که به رهبری سردار عطا الله منگل و اختر منگل شناخته میشوند.
بکتی ها
بلوچستان شرقی پر از منابع طبیعی گاز و نفت و طلا و … است، حکومت پاکستان بکی از منابع بزرگ گازی را از منطقه دیره بکتی ، محل سکونت قبیله بکتی استخراج نمود و در قرار داد یک مبلغ درصدی ناچیزی برای سردار قبیله در نظر گرفت، بعدها پاکستان از مناطق دیگر پاکستان نیز گاز کشف کرد اما سهمیه متفاوت و بیشتری برای آنها در نظر گرفت و این آغاز اختلاف اکبر بکتی با پاکستان شد، و این اختلافات بر سر افزایش سهمیه گاز و افزایش سمت پاکستان در بخش های دیگر و مساله تجاوز به یک زن نیز در نهایت سبب شد که اکبر بکنی مسیر جنگ را در نظر بگیرد و جنگ سختی که در نهایت به کشته شدن اکبر بکتی منجر شد درگرفت.
تا پیش از این بکتی ها عمدتا در تعامل با حکومت پاکستان بودند و چندان در جنگ وودرگیری ها مشارکت نداشتند.
مری ها
قبیله مری در آن سالها به ریاست خیر بخش مری که یک تحصیل کرده با افکار مارکسیستی بود، جنگ ها ونبردهای مختلفی علیه حکومت پاکستان داشت و چند بار مجبور به مهاجرت به افغانستان و بازگشت شدند.
خیر بخش مری در سال ۱۹۹۸ م زمانی که افغانستان بود برای شکل گیری یک جبهه جنگ علیه پاکستان گروهی به نام «حق توار» ایجاد کرد که هدفش گفتگو و رایزنی برای یافتن بهترین راه جهت شکل دهی یک گروه مسلح و پیکار بود. که این گفتگو ها در نهایت در سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ باعث شکلگیری بلوچستان لیبریشن آرمی / ارتش آزادی بخش بلوچستان با نام مخفف انگلیسی BLA به ریاست پسر خیر بخش مری یعنی: بالاچ مری شد اما درواقع پدر معنوی حرکت خیر بخش مری بود.
«بی ال ای BLA» موفق شد با انجام چندین عملیات موفق توجه بلوچها را جلب کند و پیشرفت چشمگیری داشته باشد. در همان سالهای ۲۰۰۳ ، غلام محمد بلوچ رهبر BNM بلوچستان نشنال مومنت، که یک حرکت سیاسی بود نیز ارتباطاتی با بی ال ای مسلح برقرار کرد و حامی این حرکت شد.
نهایتا در سال ۲۰۰۷ بالاچ مری توسط حکومت پاکستان کشته شد و از آن به بعد «هیربیار مری» که در لندن ساکن بود مسئولیت BLA را بر عهده گرفت.
ضعف هیربیار مری و آغاز اختلافات بی ال ای
پس از آنکه بالاچ مری کشته شد، هیربیار مری تحصیل کرده مسکو با اندیشه های چپ مارکسیستی به حکم اینکه پسر سردار خیربخش مری بود به عنوان جانشین برادرش در بی ال ای منصوب گردید و به عنوان مسئول بی ال ای شناخته شد. پاکستان از این موضوع استفاده کرد و به نام حملات مسلح و تروریسم از هیربیار شکایت کرد و او در سال ۲۰۰۸ م در لندن توسط پلیس آن کشور بازداشت شده و برای مدتی در زندان ماند و در آن زمان چاره ای نیافت جز اینکه مسئولیت ریاست BLA را نفی کند و برای ارتباط گیری با حرکت بسیار محتاطانه عمل کند.
این موضوع باعث تضعیف ریاست هیربیار در بی ال ای شد و چالشهای امنیتی که برای وی در لندن ایجاد شده بود رفته رفته بحثهایی بین فرماندهان بی ال ای در داخل آغاز کرد، فرماندهان میدانی بر این باور بودند که فرماندهی این حرکت مسلح باید در داخل کشور باشد چرا که در خصوص چند و چون فعالیت بیشتر اطلاع دارند و کسی نمی تواند از خارج کشور برای آنها تعیین کند چگونه عمل کنند.
از طرفی فرماندهان بی ال ای چون (دکتر الله نظر بلوچ) میخواستند که حرکت برای گسترش یافتن در سطح کل بلوچستان از یک حرکت متمرکز زیر نظر طایفه مری خارج شده و به صورت فرماندهی غیر متمرکز اما هماهنگ شود تا هم استانهای مختلف بلوچستان شرقی را در بر گیرد و هم امکان شکستن این حرکت توسط حکومت پاکستان نباشد اما این ایده از سوی هیربیار که به یک فرماندهی متمرکز زیر کنترل مری ها معتقد بود و از خروج کنترل تشکیلات از دست مری ها نگران بود، رد شد، عدم پذیرش هیربیار که خود عملا در لندن ساکن بود مانع این نشد که فرماندهان در میادین جنگ قناعت پیدا کرده و از طرح خود عقبنشینی کنند به همین خاطر بحثها بالا گرفت.
با افزایش اختلافات و ناتوانی هیربیار برای کنترل آنها، د. الله نظر بلوچ از تشکیلات سرداری مری ها جداشده و حرکت دیگری به نام BLF بلوچستان لیبریشن فرانت / جبهه ازادی بخش بلوچستان که بیشتر بر پایه های مردمی غیر قبیله ای گره خورده بود، تاسیس کرد. که درواقع احیای یک حرکت قدیمی بود که توسط جماخان و عبدالصمد امیری و دیگران در سوریه تاسیس شده و از عراق کمک هایی دریافت کرده بودند و مدتها بی فعالیت مانده بود.
بی ال اف به رهبری د. الله نظر به سرعت شهرت یافت و هواداران و نیروهای مختلفی به دست آورد و علیه حکومت پاکستان نیز حملات متعددی نمود. و امروزه این حرکت به عنوان شاخه نظامی BNM شناخته میشود.
باید به این مساله هم اشاره کنیم که بازداشت هیربیار و عدم دسترسی نیروها به فرماندهی باعث ایجاد یک خلا شد و مهران مری برادر کوچکتر هیربیار عملا به عنوان مسئول بی ال ای شناخته شد، پس از آزادی هیربیار، برادرش مهران از تحویل دادن تشکیلات به هیربیار ابا ورزید و اختلافاتی در میان آنها حاصل شد که در نتیجه آن مهران مری با مجموعه ای از نیروهای طرفدار خود جدا شده و حرکت دیگری به نام UBA يونايتد بلوچستان آرمی تاسیس کرد که به دامنه تنشها افزود و این دو برادر همچنان رابطه حسنه ای با یکدیگر ندارند.
از سوی دیگر و با افزایش اختلافات داخلی به دلیل دور بودن رهبری از روی زمین و عدم توانایی کنترل نیروها و حتی برادر خود و تصمیمات صادر شده از سوی هیربیار که انتظار عملیاتی سازی بی چون و چرا داشت برای فرماندهان گران تمام میشد و رفته رفته اختلافات به بقیه فرماندهان نیز سرایت کرد و کماندر “اسلم بلوچ” فرمانده ارشد این گروه که نیروهایش با سختی های زیادی مواجه بودند اختلافاتی با هیربیار پیدا کرد که این باعث شد هیربیار برای کنترل او و عدم ایجاد یک شکاف دیگر ، حمایتهای مالی را قطع کرده و مذاکرات و فشار بر نیروهای دیگر برای عدم ایجاد شکاف را افزایش دهد.
در این زمان توجهات داخلی بی ال ای به جای تمرکز بر مبارزه علیه پاکستان بر اختلافات داخلی متمرکز شده بود و کنترل هیربیار بر نیروهایش به طور کامل از دست رفته بود.
پس از مدتی اسلم بلوچ در یکی از جنگها ز زخمی شد و به حجت تداوی به هندوستان رفت و با استفاده از این فرصت از هندوستان درخواست کمک کرد و خود را عملا فرمانده بی ال ای در روی زمین معرفی کرد، و این مساله باعث افزایش شکاف شد، رفته رفته کار به جایی رسید که «اسلم بلوچ» از هیربیار به طور کامل جدا شد و همه فرماندهان ارشد و مهم بی ال ای نیز با او همراه شده و حمایت خود را از اسلم بلوچ اعلام کردند.
هیربیار مری نیز در همان سالها رسما در یک مصاحبه تلویزیونی خود را از بی ال ای جدا دانست.
پس از جدایی نیروهای مسلح و فرماندهان میدانی از هیربیار، کشورهای حامی چون هند نیز کمک های مالی را قطع کردند.
هیر بیار با جمع کردن نیروهای خارج کشور در صدد تاسیس یک حرکت سیاسی جدید بر آمد و به دلیل ناتوانی در میدان بلوچستان شرقی و عدم توانایی جمع کردن فرماندهان سابق و نیروهای جدید، به ناچار برنامه فعالیت در بخش غربی بلوچستان را نیز در فعالیت های خود افزود و پس از چند دوره مذاکرات در نهایت یک حرکت سیاسی جدید به نام فري بلوچستان مومنت FBM تاسيس كرد و با وجود اینکه تا دیروز متمرکز بر بلوچستان شرقی بود و از هند کمک دریافت میکرد و هیچ صحبتی از بلوچستان غربی نمی کرد، اینبار هدف خود را کل بلوچستان اعلام کرده و معاون خود را از بخش غربی بلوچستان انتخاب نموده و فعالیت برای جذب نیرو از بلوچستان غربی را در دستور کار قرار داد.
در سالهای اخیر و با توجه به شکل گیری چندین حرکت مسلح که به صورت مجزا در حال فعالیت بودند فرماندهان مختلف نظامی در بلوچستان شرقی به این نتیجه رسیدند که متحد شده و یک حرکت با فرماندهی مشترک برای عملیات ها تاسیس کنند که به صورت جمعی اداره شده و هر حرکت به صورت مستقل حضور داشته و تنها عملیاتها را هماهنگ کنند که در نهایت گفتگوها به اینجا ختم شد که “براس” مخفف بلوچستان راجی آزادی سنگر، اعلام موجودیت نمود که شامل 4 گروه مسلح مطرح در سرتاسر بلوچستان بود، “براس” توانست به حملات موفق به چینی ها، کنسولگری چین، نیروهای ارتش پاکستان به یک ائتلاف تاثیرگذار و مقتدر تبدیل شود.
این مساله باعث نگرانی پاکستان شد و از طرفی فشارهای چین بر پاکستان افزایش یافت و این باعث تنش های بین ایران و پاکستان و در نهایت معاملاتی نیز شد که یکی از این فرماندهان به نام گلزار امام پس از سالها اختفا در ایران دو دستی تحویل پاکستان شد تا بار دیگر نشان دهد حمایت ایران و پاکستان از گروه های مسلح مخالف یکدیگر نه از حب علی بلکه از بغض عمر است.
نوشته: بشیر ذیب گوادری – 2023
فایل پی دی اف:
آشنایی-با-مبارزات-بلوچها-در-بلوچستان-شرقی
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.