
– یعقوب لیث صفاری بلوچ سنی مذهب قرن سوم هجری قمری یعنی 13 قرن پیش از الان، در روستایی به نام قرنین که دیگر وجود ندارد در منطقه ای بین چخانسور و خاشرود سیستان زمین (افغانستان کنونی) به دنیا آمد این منطقه یکی از مناطق اصلی بلوچها از قرن ها پیش بوده و هست.
– بارتولد روسی یکی از معروف ترین مورخان که در زمینه صفاریان نیز تحقیقات مفصلی داشته یعقوب لیث را بلوچ خوانده است.
– در آن دوره 13 قرن پیش کل این منطقه خاورمیانه تحت کنترل خلافت اسلامی بود و حاکمانی مستقیم از بغداد در کل افغانستان کنونی، ایران کنونی (فارس) و مناطق مکران و سند منصوب می شدند. این حاکمان عموما عرب بودند و زبان رسمی دربار امپراتوری اموی و عباسی عربی بود. اما زبان دوم مروج در منطقه (دری) بود. در کنار زبان دری، زبان های دیگر منطقه چون بلوچی، پشتو و ازبکی و تاجیکی و ترکی و… بودند.
– در آن دوره چیزی به نام ایران شکل اینچنینی نداشت و این منطقه به نام (پرشیا) خوانده میشد در واقع نام ایران در دوره رضاخان پهلوی در دیماه 1313 با اصرار رضاخان با هدف یک دولت یک ملت سازی با چاشنی فارسی دوباره احیا شد و به کشورهای خارجی اعلام کردند که دیگر این مرزها را پرشیا و پرِس خطاب نکنند.
– در آن دوره به سیستان می گفتند: سکستان برگرفته از نام ساکنان تاریخی این منطقه است که از سکاها بودند، سکاها آریایی نبودند یک قوم بسیار بزرگ و پراکنده کوچ نشین بودند که کل منطقه آسیای میانه و قفقاز و روسیه تا مرز چین سکونت داشتند این قوم کوچی همواره به دنبال مناطق مناسبی برای زندگی بودند به همین خاطر با حکومت ها وارد نبرد می شدند قرن 8 پیش از میلاد مسیح رفته رفته سکاها در منطقه زرنگیان و شرق مکران نزدیک رود سند ساکن شدند که منطقه وسیع ماحول زرنج یا زرنگیان به نام سکاها به سکستان تغییر نام پیدا کرد چرا که در این منطقه حکمرانی شکل دادند و در همین دوره ها به طبعی که داشتند با مردمان پارت(بلوچ) منطقه درآمیختند.
– در آن دوره 13 قرن پیش نام “بلوچستان” وجود نداشت و مناطق سکونت بلوچها را مکران (گدروزیا) و سکستان و … می گفتند.
– پارتها (کیانیان) اجداد بلوچ هستند چرا که از لحاظ نژادی بلوچهای کنونی از چند نژاد 1. دراویدی، بومیان بیش از 10 هزار ساله ساکن منطقه مکران که مهرگره را ساختند 2. پارتها که سلسله اشکانی را شکل دادند و خط سلطنتی واپسین این شاهنشاهی که بالاچ ها بودند و به نام بلاش اول و دوم و سوم و…. شناخته می شوند. ۳. سکاهای هوم نوش ساکن سجستان و مکران حدودا ۲۰۰۰ ساله
– در آن دوره شیعه در منطقه سجستان وجود نداشت و همگان سنی بودند در دوره شاه اسماعیل صفوی رفته رفته شیعه گرایی با زور شمشیر شروع شد و سپس در دوره های بعد مهاجرت هایی توسط نادرشاه و سپس قاجاریه و سپس پهلوی و سپس قدرت دادن به این مردمان در دوره جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت و بخش کوچک سیستان که در مرزهای ایران کنونی واقع شده با این مهاجرت ها تلاش شد به این مردمان که مذهب شیعی و زبان فارسی صحبت می کردند حتی اگر بلوچ و از طوایف معروف بلوچ بودند «سیستانی» گفتند تا در مقابل بلوچ قرار دهند.
– در دوره قاجاریه مرزی گلداسمیت بخش اعظم سیستان زمین را به افغانستان کنونی داد و بخش کوچک در ایران افتاد، در دوره پهلوی بخاطر سیاست استفاده از مفاخر برای برجسته کردن هویت سازی به نام ایرانی تلاش شد که بخش غربی سیستان فارسی سازی شود و نام تاریخی زابل در افغانستان برای شهر کوچک “نصرآباد” در نظر گرفته شد. و مهاجرانی که به منطقه کوچانده شده بودند را هویت سیستانی دادند در حالی که درست در پشت مرز ایجاد شده چیزی به نام هویت سیستانی وجود ندارد بلکه بلوچ هستند و خود را بلوچ سیستان می دانند. در دوره جمهوری اسلامی پا فراتر نهادند و اواخر دهه 1380 شمسی حتی نام تاریخی نیمروز در افغانستان را بر شهری مرزی در ایران نهادند!
– منطقه ای سیستان زمینی که در خاک افغانستان واقع شده به عنوان سومین بخش بلوچستان تقسیم شده، “بلوچستان شمالی” شناخته می شود.
– یعقوب لیث صفاری به حکم اینکه حاکمان منطقه عمدتا نسب کیانی خود را برجسته می کردند خود را کیانی و از نوادگان اشکانی و ماد معرفی کرد که با توجه به اینکه صفاری ها از شاخه های براهوی هستند این موضوع می تواند به واقعیت نزدیک باشد.
نوشته: حبیب الله سربازی بلوچ
آبان ۱۴۰۰
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.