
در تاریخ همه ملل هستند روزهای درخشان و افتخار آفرینی که مردم آن ملت ها توانسته اند با همفکری ، شهامت و آگاهی خود و افکار و اعمال دلاور مردان و شیر زنان آن سرزمین کارنامه درخشانی برای مردمان سرزمین خود رقم بزنند . روزهایی که باعث اتکا بنفس و همبستگی بیشتر آن ملل و مردم و سبب پیشرفت بیشتر آن ملل و مردم گردیده اند و بوده و هستند مردان و زنانی که با از خود گذشتگی ، شجاعت و دلاوری ، دانش و فرزانگی خود راههایی و افق هایی را برای ملت خود گشوده اند که نسل های آینده بدان ها افتخار خواهند کرد و دهه ها و چه بسا سده ها الگو و نمونه نسل های بعدی خواهند گردید . شجاع و دلیر زنان و مردهای افتخار آفرین که ناممکن ها را ممکن ساخته اند و در قعر ظلمت و نا امیدی ، برای آزادی رزمیده اند و خود باوری را برای ملت خود ممکن ساخته اند.
آری روز های فتح و پیروزی روزهای درخشانی هستند که باید هر ساله جشن گرفته شوند و علل آن فتوحات و نقش افراد در آن فتوحات واکاویده شوند تا فراموش نگردند و چنین روزهایی ، روزهای افتخارو روزهای درخشان آن ملت و آن مردم و آن سرزمین هستند ، که باید به نیکی و با سرور همگانی برجسته شده و از آنها و بزرگ زنان و بزرگ مردان آن وقایع یاد کرد . روزهای نبرد هشک و شستون ، نبرد نالک واش ، یا نبرد گومازی شستون یا نبرد مورپیش گشت ، یا نبرد گوکپروش و … از آن جمله اند.
همچنین هستند روزهای تاریک و سیاهی در تاریخ ملتها و مردمان سرزمینی که روز های شوم و نحس شکست و تحقیر ، اسارت و بردگی و چه بسا خسارات غیر قابل جبران گردیده اند ، این روزهای شوم را نیز نباید از یاد برد بلکه باید تلاش نمود تا آنها واکاویده و روشن گردند و عوامل و افرادی که باعث این شکستها ، نابودیها پلیدی ها و … بوده اند ، شناخته شوند.
آری تاریخ تکرار شدنی نیست ، اما درس های خونچکان بسیاری دارد که نباید تکرار شوند . آنانی که سبب و مهره این شکست ها بوده اند ، عناصر مفلوکی بوده اند که میبایست به آن اندیشه ای که آنان بدان باور داشتند و عمل نمودند رسوخ نمود و آنرا از بین برد و این اندیشه و تفکر آن ها یک چیز بود ، نا آگاهی ، و بر بستر نا آگاهی ساده لوحی و خوش باوری به دیگران و آگاه نبودن از دام فریب حریفان و روبه صفتان هزار پندار دشمن خویش.
تاریخ همیشه پند ارزنده ای به ما داده است که « هیچ دایه مهربان تر از مادری وجود ندارد » و هیچ بیگانه ای ، نمیتواند درد تو را بهتر از خودت و افراد خانواده ات درک نماید . کسی که پیش چشمان خودت ، بدون ارتکاب جرمی به روی برادر و یا خواهر خودت شمشیر بکشد ، بدون شک روزی به روی خودت نیز بدون هیچ جرمی شمشیر خواهد کشید و سرنوشت تو را همچون سرنوشت برادر و یا خواهرت رقم خواهد زد . نمونه اش در تاریخ ما بسیار است افرادی که چه بسا پیوند خانوادگی نیز با ما داشته اند ، از این اشتباهات بدور نبوده اند . چنین مثال هایی در تاریخ و حتی در وقایع چند دهه اخیر بلوچستان بسیارند . برای نمونه همان کسانی که در کشتار و شهادت میر دوست خان بارانزیی و سرمچاران مدافع بلوچستان همچون سر سرمچار ( فرمانده ) براهیم خان اعظم خان ، سر سرمچار ( فرمانده ) براهیم خان میرزا خان ، سر سرمچار ( فرمانده ) میر برکت خان عبدالنبی ڈگاری گیاوانی ، سرمچار اسماعیل عبدالنبی ڈگاری ، سر سرمچار ( فرمانده ) هلیل خان گمشادزیی ، سرسرمچار پتی محمد خان درازیی بمپشتی با سرمچاران همراهش ، سر سرمچار میر ایسپ جالکی ، سرمچار کادر بکش هدادات رند ، سر سرمچار گل محمد پیری ایراپشانی ، سرمچار گل محمد جانبیک سپاهی ، سرمچار رمزان شستونی ، سرمچار اتا محمد کهن کلات شستونی ، سرمچار ولی محمد کهن کلات شستونی ، سرمچار دراخان کهن کلاتی ، سرمجار محمد خان کهن کلاتی ، سر سرمچار میر ابراهیم نارویی رودباری ، سر سرمچار میر مهراب خان کووکی با 74 سرمچار همراهش در هنگام مذاکره به همراه سرسرمچار کادر بکش کووکی یکجا شهید شدند ، سرمچار اکبر چراغ رودباری ، سرمچار رضا اکبر رودباری ، سرمچار عبدالعلی رودباری ،
و … توسط همان دشمنی شهید شدند که لگوران ساده لوح بلوچ همراه و همدست آن دشمن مکار بودند ، روزی دیگر سرنوشت خودشان نیز در زندان وکیل آباد مشهد ، یا تبعیدگاه شیراز ، یا تصادف ساختگی در تهران و حذف عیدو ریگی و … بدست همان دشمن ، بهتر از سرنوشت برادرانشان نبود ، اما کسی شجاعانه و در میدان مبارزه برای ملتش جان داد و کسی طعمه دامی شد که روزی خود نادانسته و بر اثر فریب دیگران ، برای برادر و خواهر دلاور سرزمین خود پهن کرده بود . باید بر شجاعت و دلاوری دلاورمردان سرزمین خویش درود فرستاد و از نفرین ابدی این سرزمین برای کسانی که ابزار دست دشمنان برای ضربه زدن به مردم خود گردیدند ، درس عبرت گرفت .
یاد بزرگ مردانی همچون میر بهرام خان بارانزیی و سازماندهی اش برای در هم شکستن قوای گجر و انگلیس و برای کسب آزادی مردم بلوچ و بلوچستان را رقم زد و درس شجاعت و ایستادگی در برابر متجاوزان را به ملت بلوچ داد را گرامی بداریم !
یاد بی بی بانلی ها ، گل بی بی ها ، بی بی روزاتون ها ( مادر میر دوست محمد خان که پزشک داروساز ماهری بوده است و در مداوای مجروحین جنگی همچون گل بی بی دستی معجزه گر داشته است ) ، بی بی مریم ها ، ماه خاتون ( خواهر و همسنگر میر دادشاه ) یاد یکایک دلاور مردان و شیر زنان دلسوز و فداکاری که آرزویی جز آزاد زیستن و سعادت مردمان خویش آرزویی نداشتند و همه تلاششان در این جهت بود ، را گرامی بداریم !
شیر مردان و شیر زنانی که نمونه آنها حتی در زمان حاضر کم نیستند !
در هنگامیکه جهانبانی و لشکریان خونخوارش دم از مذاکره زدند ، همه سران بلوچ حاضر شدند تا با باوی به مذاکره بنشینند ، اما حقیقت این بود که گجر و نماینده گجر جناب جهانبانی و داورپناه و فرج الله فرید و … اصلا” اعتقادی به مذاکره نداشته اند و جناب فرید در یادداشت هایش مینویسد: « چنانچه قلاع هاشک ( منظورش هُشّک است ) و بخشان و شستون را تخلیه ننموده و سر اطاعت و انقیاد فرود نیاورید بقوه سرنیزه مقدس نظامیان رشید قهرا” آن قلاع حتی بمپور و فهرج و کلیه بلوچستان تصرف و اشغال خواهد شد . ثانیا” … شما و دوست محمد خان رعیت پست و لجام گسیخته دولت بوده و هستید و قابل … مذاکرات نبوده و نخواهید بود … » ص 21 و 22
اما باز هم جهت فریب و دستگیری فرماندهان نبرد دم از مذاکره میزند و در همان محل مذاکره ، مذاکره کننده ها را به چند قسمت تقسیم و آنها را دستگیر و ساعت 5 عصر همان روز 17 نفر را اعدام مینماید .
بلوچستان امروزه به نسل آگاه و با دانشی رسیده است که میبایست این جنایات را یک به یک بر اوراق تاریخ حک نمایند تا نسل های بعدی ملت بلوچ چنین ساده به دشمن و جانیان اعتماد ننمایند و بدانند که همدستی با دشمن و فریب وی ، جنایتی عظیم در حق ملت خویش است !
آبانماه 1307 ماه خون ، جنایت و کشتار مدافعان ملت بلوچ و پایان حاکمیت مستقل بارانزیی ها بر بلوچستان غربی و بیست یکم آبانماه 1301 روز سقوط قلعه دزک و پایان استقلال و آغاز دوران سیاه اسارت و بردگی کنونی بر بلوچستان است !
یاد شهدی استقلال بلوچستان را گرامی بداریم و این روز تاریک و ننگین آغاز بردگی را میبایست به نسل های جوان بازگو نمائیم !
کریم تهل
02.11.2023
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.