
در برخی از نقاط بلوچستان زنان را آجزگ یا همان عاجزه میخوانند؛
عاجزه مونث کلمه عاجز است که
مترادف و هممعنی با:
بیچاره، بی حال، خسته، درمانده، راجل، زبون، زمین گیر، ضعیف، فرومانده، کم زور، مانده، ناتوان، هاژ، بی کفایت، نالایق، اعمی، علیل، کور، نابینا
تعریف شده و متضاد عاجز قادر یعنی توانا میباشد.
زن را که خداوند توان زندگی بخشیدن به آن عطا کرده و نیمی از هستی و زندگی است آجزگ خواندن نه تنها اشتباه بلکه منافی با شأن، منزلت و عزت زن است.
عاجز دانستن زن، پایمال کردن حقوقش، نگاه جنسیتی به او داشتن، نادیده گرفتن اهمیت حضورش در جامعه و تبعیض ها، روحش را بیمار و دچار خلاهای جبران ناپذیر میکند و در نهایت تأثیرش بر تمامی جامعه میافتد.
لقب عاجزه بدان معناست که تو در مقابل تمام ظلم ها و بی عدالت هایی که در حقت روا داشته میشود باید سکوت کنی، اگر ظلمی به تو شد نای اعتراض و سخن نداشته باشی، تا صدایت از گلو در نیاید و نتوانی از حقت دفاع کنی ، تا تمام وجودت در سیاه چاله های زندگی محو شود!
تبدیل زنان آزاد به کنیزان فرمان بردار و رفتارها و نگاه های خفت بار جنسیتی با آنها باعث شده تا نتوانند آنچنان که باید رشد کنند و سبب رشد جامعه شوند.
همچنین تاثیر سیاست های استعماری در بلوچستان باعث شد تا بیشتر زنان در بند و اسارت عاجزگی فرو رفته و خود را بیشتر ناتوان تصور کنند.
ای بانوی بلوچ! پرده های اندیشه عاجزی را کنار بزن و با فروغ درخشش رو به رو شو، با اراده و انگیزه باهندی بر جهان هستی بتاب و آینده خود و ملتت را روشن بگردان.
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.