
پشت پرده ماجرای کوتاه آمدن از این شعار در زاهدان چیست؟
محسن میرلاشاری
قبل از هر چیز باید گفت که کلمه «مرگ» در ادبیات دینی یک فحش نیست، در همه کتابهای دینی از مردم خواسته شده که «مرگ» را به عنوان یک پدیده که همه انسانها روزی دچارش میشوند یاد کنند، تا از این طریق تعبد و روحیه اخلاص و عبادت بیشتری برای پروردگار داشته باشند. مرگ یک پدیده طبیعی و یک سنت الهی لامحاله است و نه چیزی بد.
در ادبیات بلوچ هم زمانی که کسی را بخواهند از جایگاهی که دارد پایین بیاورند به نوعی برای توبیخ از واژه «مرگ» به شیوه «مرک» استفاده میکنند، که یک «فحش» نیست بلکه توبیخ است.
هر زمان هم مرگ برای یک هدف سیاسی استفاده میشود، به معنی «سرنگونی» می آید.
از طرف دیگر علت استفاده مردم از «مرگ» برای «خامنه ای» یک نوع به لجاجت درآوردن سپاه پاسداران و رژیم نیز هست، چرا که همین حکومت سالهاست در همه راهپیمایی های خود از واژه مرگ برای امریکا و اسرائیل و آل سعود و راست و چپ استفاده میکند! مردم هم برای اینکه حکومت را بیشتر اذیت کنند از واژه «مرگ بر خامنه ای» استفاده میکنند که بیشتر آنها را اذیت کنند.
اتفاقا در جنبش اخیر ثابت شد که گفتن این شعار به شدت روی روحیه نیروهای سپاه تاثیر میگذارد و آنها را بر افراشته کردن و تسلطشان را بر اعصابشان بهم میزند، و این خود یک تکنیک جالب برای تضعیف دشمن در یک جنگ تمام عیار آزادی خواهان با رژیم است.
اما واقعیت نگفتن این شعار نه بخاطر «فحش یا فحش نبودن» بلکه چیز دیگری است و آن توافقی پشت پرده در اثر فشار های امنیتی شدید سپاه پاسداران بر مسجد مکی است.
سپاه در هفته های اخیر بسیاری از ازادیخواهان را بازداشت کرد و همزمان بسیاری از مولوی ها و انتظامات را نیز گرفت و تا دم درب مکی آمد. استراتژی سپاه فشار حداکثری برای کوتاه آمدن مکی در خصوص یک اقدام اولیه بود. و برای این منظور از شعار «مرگ بر خامنه ای» شروع کرد و در این امر موفق شد.
پس از پذیرفته شدن درخواست سپاه برای نگفتن شعار مرگ بر خامنه ای و مرگ بر سپاه، توسط اطرافیان مولانا و فشار بر مولانا او نیز این مساله را پذیرفت و در نهایت در تاریخ ۳۰ دیماه در نماز جمعه از مردم خواست شعار مرگ بر خامنه ای و سپاه ندهند. اما با این وجود از آن تاریخ به بعد مردم بلوچ همچنان به طور مکرر این شعار را تکرار میکردند.
اما وضعیت بدتر شد؛ با عقبنشینی مولانا عبدالحمید در خصوص یک شعار، همان چیزی که می ترسیدیم اتفاق افتاد و راه برای عقبنشینی های بیشتر فراهم شد! در گام بعدی سپاه تا درب مسجد آمد و آنقدر فشار آورد که بلاخره برای این هفته مکی قبول کرد که همه شعارهای ضد حکومتی و براندازانه را خود توسط انتظامات حذف کند و در عوض شعار «الله اکبر» را جایگزین کند.
متاسفانه عقب نشینی از یک شعار منجر به عقب نشینی برای همه شعارها شد، و پس از آن آخرین میخ جمع کردن کامل اعتراضات بلوچستان که خار چشمی برای رژیم بود در دستور نهایی قرار گرفت.
اگر امروز کسی خوشحال است، نیروهای سپاه پاسداران اند که بلاخره سیاستشان برای کنترل اعتراضات از طریق خود انتظامات مکی و بدون دخالت خودشان محقق گردید، و با این طریق جنبش ملی و مترقی بلوچستان که جهانیان را به حسرت و اشتیاق وا داشته و مشعل انقلاب۱۴۰۱ را زنده نگه داشته بود، پیش به سوی خاموشی رفت.
این یک درس است، درسی از انقلاب بلوچستان، درسی که همه ما باید برای سالهای آتی آن را در سینه خود حفظ کنیم و استراتژی سپاه برای خنثی کردن اعتراضات از طریق سیاست چماق و هویج را ببینیم و بدانیم که هر زمان یک قدم کوتاه بیایم، قدمهای بعدی هم پشت سرش خواهند بود!
دستگاه های اطلاعاتی هیچگاه بدون استراتژی وارد میدان نمیشوند، و استراتژی سرکوب و کشتار وقتی جواب نداد، استراتژی فشار بر مکی با بازداشتهای مختلف و عقب نشینی برای یک درخواست به ظاهر کوچک، که به شکل دو مینو بقیه درخواستها نیز پذیرفته شدند، محقق گردید.
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.