
فرانسه یکی از کشورهای استعمارگر بود که سرزمین هایی از آفریقا را تحت سلطه خود داشت.
گرچه مردم فرانسه اکنون اعلامیه حقوق بشر را قبول کرده اند اما در چند دهه قبل دولت و سربازان فرانسوی مرتکب جنایات بیشماری شده اند.
هنوز در فرانسه موزه ای از هزاران سرهای بریده مبارزان الجزایر و … وجود دارد.
آنچه در تاریخ از استعمار فرانسه ثبت شده است:
«… فرانسویها همه مردم یک شهر کوچک را جمع کرده و به سوى بیابانى که آب و باتلاق داشت، سوق دادند، قبلا نیز در آن باتلاقها نفت ریخته بودند وقتى که مردم، اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ، به آنجا رسیدند همه را به مسلسل بستند، مردم بیسلاح و بیپناه، خود را به آب و باتلاق انداختند ولى فرانسویها باتلاقها را آتش زدند و سرانجام معلوم شد که عده افرادى که کشته و یا غرق شده یا سوختند 70هزار نفر بوده است»
علاوه بر کشتارهاى دستهجمعى، و بمباران دهات و اعدام افراد ارتش آزادیبخش، شکنجههاى ناجوانمردانهاى که فرانسویها بر ضد افراد ملى روا مىداشتند، خاطره شکنجههاى سازمان مخوف «انگیزیسیون» را تجدید مىکند . مثلا فرانسویها پوست سر «ابنالمهدى» یکى از رهبران انقلاب را در الجزائر کندند ولى چون او اسرار انقلابیون را فاش نساخت میله آهنى را در آتش گداختند و به حلق او بردند تا درگذشت و همچنین یکى دیگر از مبارزان را از پا به سقف آویزان کردند و چون مخزن اسلحه مجاهدان را نشان نداد، سر او را در آتش فرو بردند تا جا به جا سوخت و یکى دیگر را پس از شکنجههاى غیر انسانى، چون اقرار نکرد، با دینامیت تکه تکه ساختند! و مبارز جوان «جلاد احمد» را به درختى بستند و یک بازویش را هم به ماشین بستند و چون در آن حال، حاضر به اقرار نشد، جیب به حرکت درآمد و بازوى وى از بیخ کنده شد و او پس از تحمل درد و عذاب در اثر خونریزى درگذشت.
از همه فجیعتر و جنایتبارتر دستور فرمانده ارتش فرانسه بود، این داستان تاسفآور و غمانگیز را از زبان یک نفر سرباز مسلمان که خود شاهد این جریان دردناک بوده نقل شده است.
او مىگوید: «در رباط مراکش شبى که لژیون ما وارد شهر شد، فرماندهى کل به منظور جلب رضایتسربازان و به عنوان پاداش اجازه داد هر سربازى زنى را پسندید به زور همراه ببرد و من ضجه همکیشان مسلمان خود را که مىدیدم زن و دختر و خواهرشان را مىربایند، هرگز فراموش نمىکنم»
در جنگ ویتنام نیز تمام مقررات اخلاقى و انسانى و قراردادهاى بینالمللى زیرپا نهاده شد، درندهخوئى و قساوت و آدمکشى و خونریزى را به جائى رساندند که حتى بیمارستانها و مدارس، درمانگاهها، داروخانهها، کلیساها خانههاى مسکونى و بالاخره کلیه مراکز بدون دفاع و مردم این سرزمین را بمباران کرده و از بین بردند .
جنایات ایتالیایی ها، بریتانیایی ها، اسپانیاییها، پرتغالی ها و گجرهای استعمار گر در مستعمره ها همه و همه ثبت شده اند؛ اما همیشه جریان هایی برای رفع استعمار از خود آن مردم شکل گرفته و در نهایت آزادی را برای ملتهای خود به ارمغان آورده اند.
بلوچستان از آخرین ممالک تحت استعمار است که هنوز استعمارگران در آن قدرت دارند و ملت بلوچ را به بردگی گرفته اند.
اگر جنایات گجر در بلوچستان از سال ۱۳۰۷ را تاکنون به رشته تحریر درآوریم صدها هزار صفحه خواهد شد.
اکنون زمان رهایی ملت بلوچ و سرزمین بلوچستان نیز نزدیک شده است و لازم است همه اقشار جامعه بلوچستان برای تحقق اهداف ملی بلوچ پا در میدان گذاشته و یک دست فریاد رهایی و آزادی سر دهند.
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.