
این جمله را حتما شنیدهاید؛ «رژیم ایران جامعه بلوچستان را به صد سال عقب برده است».
این جمله در ذهن هر فرد مصادیق زیادی را نمودار خواهد ساخت. اما با نگاهی گذرا به جامعه #بلوچستان متوجه خواهید شد که سن پسرفت بیشتر از صد سال است.
بزرگترین آسیب رژیمهای استعماری، وجود حاکمیت یک ملت بر مجموعه ملت های دیگر است. مجموعه از با زبان هویت و فرهنگ متفاوت، بر ملتها، فرهنگها، زبانهای دیگر برتری طلبی سلطه گرانه کند!
در #حکومت_استعماری، تکلیف روشن است شما یک قانون متعلق به استعمار دارید و یک یا چند ملت که رعیت آنهاست ، آنها ارباب و شما ارباب رجوع!
اربابان رشد میکنند، ارباب رجوع های رعیت روز به روز در آب پسرفت غرق میشوند!
این ترقی منطقه ای جغرافیایی، و پسرفت منطقه ای دیگر متعمدانه، آگاهانه و هدفمند رخ میدهد.
استعمار تلاش میکند خوبی ها را به نام خود ثبت کرده، بدی ها را به نام شما، خودش را به رشد و توسعه برساند، شما را به عقب ماندگی بکشاند.
تازه رشد و توسعه منطقه خود را مرهون منابعی باشد که از سرزمین شما برداشت میکند!
کشوری که اینگونه اداره شود، و تفاوتی جدی بین مردمان با هویت های مختلف در آن باشد، یک گروه قومی بر دیگران مسلط باشد، دستکم برای ملت های تحت استعمار رشد و توسعه ای به ارمغان نخواهد داشت. توسعه زمانی برای ملت تحت استعمار رقم میخورد که آزادی محقق شده باشد، یک ملت آزاد منابع خود را برای توسعه سرزمین خود و رشد منابع انسانی بهره می برد، و به سرعت به جایگاه خوبی میرسد.
ما گفتمان براندازی را می بایست به گفتمان #حاکمیت_ملی پیوند بزنیم، بدون پیوند خوردن منافع ملی یک ملت با مساله براندازی، امکان بهره وری آن ملت از فضای دمکراسی بعد براندازی ممکن نخواهد بود. کارگزاران متعصب چه در حاکمیت کنونی استعمار و چه درحاکمیت بعدی استعمار در بنیاد تغییری نمیکنند، لذا باید استعمار بشکند، استعمار زدایی شود تا مسائل رو به حل حرکت کنند.
مشکل و معضل، استعمار بلوچستان است نه دولت نا کارآمد، نه دوری از مرکز، نه وسعت بلوچستان.
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.