
بلوچستان سرزمین است که به دلایل گوناگون هر روز درآن حادثهای خونین رقم میخورد
از سال ۱۳۰۷ به بعد که حکومت بلوچستان در جنگ های خونین سقوط کرد و رژیم پهلوی بر آن مسلط گرديد تاکنون خون ریزی و کشته شدن مردم این سرزمین متوقف نشده است.
سیاست بلوچ ستيزي در حکومت شاه و شيخ بطور یکسان جریان داشته و چنین برمیآید که این جغرافیای بلوچ نشین باید همواره در گیر حوادث باشد.
سوال اینجاست وقتی سیاست حکومت ایجاد بحران و کشتار مردم بلوچستان است، ملت چه تدبیری باید برای نجات بسنجد؟
مردم فقط دو راه دارند یا اینگونه در تحریم همه جانبه و بخاطر لقمهای نان کشته شوند و یا هم با قبول همه هزینه ها مالی و جانی در جستجوی و یافتن راهی برای رسیدن به زندگی آزاد و مرفه برای خود و نسلهای آینده خود باشند.
مردان بزرگ در راه هدفی بزرگ میمیرند و هرقطره خون شان ارزش هایی را آبیاری میکند که در نهایت آن، ملتی بزرگ به زندگی باعزت میرسند.
در اعتراض به ظلم ستمگران در بلوچستان همواره نیروهای آزادی خواه دست به باهند و مبارزه زده اند و جرقههای امید را در دل مردم مظلوم بلوچستان روشن کرده و رژیم حاکم را دچار رعب و وحشت کرده اند؛ اما تاکنون سیاست رژیم که متکی به زندان کردن، تبعید، حذف و کشتار است، توانسته در برابر مبارزین دوام بیاورد و با ترفند های گوناگون توانسته در صف واحد ملت بلوچ تفرقه ایجاد کند.
اما اکنون فصل امید بلوچستان آغاز شده، مردم این سرزمین سیاست های تبعيض آمیز، خلق بحران، به حاشیه راندن بلوچ ها، زندانی کردن، ترور و قتل های زنجیرهای نیروهای مبارز و ملی بلوچستان را با آگاهی کامل مشاهده کرده اند و دیگر ترفندهای فریبنده عوامل جمهوری اسلامی و رهروان شان نمیتواند حقایق ناگوار موجود را از چشم مردم پنهان نگهدارد.
انسجام کنونی نیروهای ملی و مبارز بلوچستان و باهند میتواند نقطه عطفی در تاریخ این سرزمین باشد زیرا در حال حاضر اطلاع رسانی دقیق صورت میگیرد، مردم بلوچستان به حد کافی از تاریخ و اتفاقات جاری آگاه شده اند و از روی آگاهی تشخیص داده اند که راه نجات فقط باهند و مبارزه همگانی است.
بنابرین را سومی وجود ندارد یا اینکه بر روی نقشه طراحی شده رژیم بخاطر لقمه نان باید کشته شد و یا هم به جریان مقاومت ملی پیوسته؛ خود، سرزمین و نسل آینده خود را به زندگی باعزتی که لایق آن هستند رساند.
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.