
رضا پهلوی در سال 1256 در آلاشت مازندران به دنیا آمد، هیچ گاه پدرش را ندید و مادرش نوشآفرین آیرملو بعد از مرگ پدر رضا، به تهران آمد و در محله سنگلج زندگی جدیدی را در فقر و بدبختی تمام شروع کرد.
در ۱۴ سالگی وارد فوج سوادکوه شد، گفته شده به قدری کوچک بوده که دیگران وی را سوار اسب میکردند.
او در جنگهایی که بیشتر در نقاط مختلف و جنگ علیه شورش مردم بود شرکت فعال میکند و به درجه ستوانی در تیپ همدان میرسد.
رضاخان آدم بیسوادی بود، لااقل سواد کلاسیک نداشته است.
محمدرضا پهلوی در تایید بیسوادی پدرش میگوید: «…سختی و مشقت زندگی، از دست دادن پدر در دوران کودکی و نبودن وسیله باعث شد که رضاشاه در ابتدای عمر به مدرسه نرود و خواندن و نوشتن را نیاموزد.» (حسین مکی . تاریخ بیست ساله ایران . ج 6 . ص 162)
رضا پهلوی القاب متفاوتی داشت:
رضا خان میرپنج، رضا ماکسیم، رضا پالانی، رضا قلدر، سردار سپه و…
در اسفند ۱۲۹۹ با همکاری سیدضیاالدین طباطبایی که یک مهره شناخته شدهی انگلیس بود، دست به کودتا زدند، این کودتای سیاه که با پشتیبانی و طراحی ژنرال آیرونساید انجام شد، راه را برای یک حکومت وابسته به انگلیس در ایران باز کرد.
احمدشاه به رضاخان لقب سردار سپه داد و بعد از مسعود کیهان او را به سمت وزیر جنگ منصوب کرد.
رضا خان بعدها در سال 1302 با فرمان احمدشاه به نخست وزیری منصوب شد.
روز 9 آبان 1304 مجلس پنجم شورای ملی را زیر فشار قرار داد تا این که ماده واحدهای را مطرح کردند که به موجب آن احمد شاه از سلطنت خلع شد، و حکومت موقت به رضاخان پهلوی سپرده شد.
در 24 آذر 1304 رضا خان در مجلس حاضر شد و با ادای سوگند به عنوان پایهگذار حکومت پهلوی بر تخت نشست و در 4 اردیبهشت ۱۳۰۵ تاجگذاری کرد.
رضاخان با به قدرت رسیدن غارت و دزدی و زمین خواری را شروع کرد همزمان سرکوب و کشتن و زندانی کردن آزادیخواهان را هم در دستور کار خود قرار داد.
آزادیهایی که در جریان انقلاب مشروطه به دست آمده بود در دوره وی از بین رفت. بسیاری از رقبا و مخالفان وی زندانی و در زندان کشته شدند.
در میان مقتولان چند نفر از وزیران وی مانند عبدالحسین تیمورتاش، سردار اسعد بختیاری و نصرتالدوله، برخی از روسای ایلات مانند صولتالدوله قشقایی، برخی از شعرا و ادیبان مانند میرزاده عشقی و محمد فرخی یزدی و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی مانند سید حسن مدرس و کیخسرو شاهرخ را میتوان دید.
برخی از وزرا و نزدیکان وی نیز (مانند علیاکبر داور وزیر عدلیه)از ترس اتفاقات مشابه خودکشی کردند.
علاوه بر این افراد، کشتارهای دست جمعی قوم لر(فیلی , کهگیلویه، ممسنی و بختیاری)در عملیات معروف “فتح لرستان ” هم از کارهای رضاخان میباشد.
همچنین تصرف به زور اموال و املاک امیر عشایر خلخالی, اقبال السلطنه ماکویی ,سردار معزز بجنوردی و خوانین بختیاری و غصب املاکی به وسعت سرزمین بلژیک به نفع خود و خانواده اش…
رضاخان قزاق پس از نشستن به تخت سلطنت، حدود ۴۴هزار سند از دست مردم گرفت و املاک و زمینهای روستاییان گیلان و مازندران، تنکابن و نور و بسیاری جاهای دیگر را مالک شد (تاریخ ۲۰ساله حسین مکی ج ۶ ص135)
«رضاخان هنگام ترک ایران، ۶۸میلیون تومان در حساب شخصی خود در بانک ملی داشت». که این پول نزدیک به ۲ برابر بودجه کشور ایران در آن زمان بود. (حسین مکی تاریخ 20 ساله ، جلد ۸ صفحه ۹۱ به نقل از وزیر دارایی وقت، دکتر سجادی).
در زمان رضاخان بزرگترین ارباب خود او بود.
«باز هم گربه، مازندران را بلعید» این جمله، تیتر کاریکاتور روزنامه فرانسوی اومانیته بوده است که رضاخان را بهصورت گربهای در حال بلعیدن مازندران نشان میداد( محمود پورشالچی، «قزاق، بر اساس اسناد وزارتخارجه فرانسه).
به جنایات رضاخان پالانی در بلوچستان و مناطق ملی دیگر در پست های جداگانه پرداخته خواهد شد.
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.