سواحل بلوچستان صحنه نبرد جدید ابرقدرتها

سواحل بلوچستان صحنه نبرد جدید ابرقدرتها
سپتامبر 10, 2020
409 بازدید

در سالیان اخیر و با اهمیت یافتن فزاینده 1. دریای مکران (بلوچستان) به عنوان خط وصل خلیج فارس و اقیانوس هند 2. دکترین نظامی توسعه نیروی دریایی برای جمهوري اسلامی، چابهار و جاسک اهمیت فراوانی یافتند. با شروع پروژه گوادر در بلوچستان شرقی (پاکستان) توسط چین، و نگرانی آمریکا و هند در این خصوص ، اهمیت چابهار چند برابر شد، و با آغاز عرضه چابهار در سطح بین المللی برای حضور نظامی و سرمایه گذاری و باز شدن پای روسیه ، کشف نفت و گاز در سواحل مکران همه و همه این منطقه را به یکی از پر اهمیت ترین مناطق استراتژیک جهان و در واقع منطقه نبرد جدید ابرقدرتها در خاورمیانه تبدیل کرد.

جمهوری اسلامی که سیاست خارجه اش با دشمنی اسرائیل و آمریکا و سعودی بافته شده و از طرفی سیاست دوستی با شرق را دنبال می کرد، با روی کار آمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید و آغاز سیاست فشار حداکثری به ایران به طور کامل در آغوش شرق خوابید. خطر تغییر نظام از داخل و کوتاه شدن دست ایران در خارج، ایران را وا داشت که پای قدرتهای نوظهور چون چین ، روسیه و هند را به ایران باز کند.

این توجه در ابتدا با هند آغاز شد اما بخاطر مناسبات هند و آمریکا و چرخش اخیر هند در اجرای تحریم های آمریکا و کم کاری در تعهداتش در بندر چابهار، ایران را بر آن داشت که “چین” رقیب هند را وارد بازی چابهار و کل سواحل بلوچستان کند. بدین گونه که کریدور سینگ کیانگ – گوادر به چابهار و از آنجا به ترکیه و آذربایجان وصل شود. چین که به سرمایه گذاری بر روی کشورهای تحت فشار و مقروض شهره است از فرصت استفاده کرده و قرار داد 25 ساله ای را با ایران به امضا رسانده (در شرف انجام) که دست چین را برای استفاده کامل امنیتی، نظامی و اقتصادی در ایران بخصوص در چابهار و جاسک باز می کند.

این برنامه چندجانبه که مورد توجه پوتین نیز قرار گرفته است، زمان مناسبی بود که روسیه آرزوی 400 ساله خود برای دستیابی به آب های گرم را محقق کند و با فشار بر ایران موفق شد که اجازه تاسیس اولین پایگاه نظامی و اقتصادی در چابهار را بدست آورد.

اکنون مثلث ایران چین و روسیه در چابهار شکل گرفته است که هند نیز در این میان برای رسیدن به مصالح خود در افغانستان و فروش کالاهای خود در آسیای میانه و دور زدن پاکستان چاره ای نمی بیند جز تعامل با رژیم و از این طریق مصالح خود را پیش میبرد که می تواند به عنوان پایه ای چهارم و متزلزل در نظر گرفته شود.

این حضور نظامی و امنیتی موقعیت ایران را از چند جنبه تقویت می کند 1. جلوی فروپاشی اقتصادی و سیاسی را می گیرد 2. تظاهرات ها را سرکوب می کند 3. به عمر نظام می افزاید
اما همزمان تقویت ایران در جبهه روسیه و چین خطری بالقوه برای کشورهای عرب حوزه خلیج محسوب می شود که قابل اغماض نبود ، از این رو در سالهای اخیر ما شاهد عادی سازی روابط بین عربها و اسرائیل بودیم که اولین آثار رسمی آن با عادی سازی روابط بین اسرائیل و امارات مشاهده شد که بقیه کشورهای عربی نیز به همین سمت در حرکت اند.

این موضوع پای اسرائیل را برای افزایش نفوذ خود در دریای عمان و خلیج فارس و تنگه هرمز باز کرد، اسرائیل احتمالا در اولین قدم پایگاه های نظامی و همکاری های امنیتی قابل اعتنایی با امارات خواهد داشت و همچنین در جزیره سقطره یمن نیز تجهیزات نظامی و پایگاه های کنترل دریایی برقرار خواهد کرد.

با این وضعیت ما شاهد صف بندی های جدیدی در خاورمیانه هستیم که وضعیت را به سرعت و غیر قابل پیشبینی به سمت “نامعلوم” حرکت می دهد، حضور همزمان اسرائیل، آمریکا، کشورهای عربی از یک سو، ایران، چین و روسیه در سوی دیگر خلیج فارس و دریای عمان را شبیه خندقی برای جنگ رو به رو بین دو جبهه در دو سوی دریا ساخته است. هر چند بازیگران این نبرد جدید تاکنون از هر گونه درگیری فیزیکی نظامی دوری می کنند اما درگیری های لفظی گاه و بیگاهو مانورهای نظامی مختلف نشانگر انبار باروتی است که روزی شاید نه چندان دور به مرحله انفجار برسد.

بلوچستان که در نقطه حساس و زمین اصلی این صف آرایی جدید قرار گرفته درواقع “بازی بزرگ دوم” را به تجربه نشسته است . بازیی بزرگی که هم اکنون آغاز شده است. بازی بزرگ اول بین دو ابرقدرت بریتانیا و روسیه 150 سال پیش 1871م آثارش شکل گیری مرز گلداسمید در بلوچستان و اشغال این سرزمین توسط ایران و انگلیس بود که در واقع کنش و واکنشهای بین بریطانیا و روسیه تزاری منجر به آن شد. این صف آرایی جدید در بلوچستان با مرزهای قدیمی که ملت بلوچ را بین سه کشور تقسیم کرده بود نیز همانند 150 سال پیش هیچ توجهی به حقوق ملت بلوچ ندارد و تنها به قدرتهای منطقه ای اقبال نشان میدهد که برای بلوچ خطری جدی محسوب می شود. شاید یکی از دلایل آن ضعف حضور قدرتمند بلوچها در معادلات سیاسی باشد که نیاز به جبران هر چه سریع دارد اما آنچه قابل اغماض نیست “مساله بلوچ” است که نباید در این پیکارها به طی نسیان سپرده شود، بلوچ در بازی بزرگ دوم یا حقوقش را می ستاند و یا برای همیشه از دست میدهد.

توجه و تمرکز هر چه بیشتر ملت بلوچ به مسائل سیاسی، هویت ملی و مبارزه برای حقوق و منافع ملی خود در این عصر حیاتی است، چرا که در بازی بزرگ دوم اگر حرکتی فراگیر ملی وجود نداشته باشد این امکان وجود دارد که ملت بلوچ با تبعات سنگین جدیدی همچون از دست دادن همیشگی سرزمین خود مواجه شود. کما اینکه طرح تغییر بافت جمعیت بلوچستان توسط رژیم ایران با یاری چین و روسیه با افزایش 10 میلیون نفر جدید به سواحل بلوچستان در جریان است که به طور مستقیم موجودیت بلوچ را تهدید می کند که می طلبد احزاب سیاسی و فعالان در داخل و خارج کشور دست در دست هم داده و متحدانه جبهه ای آزادی بخش شکل داده و نقش قابل اعتنایی در این میان برای دستیابی به حقوق ملی مردم بلوچ ایفا کنند.

✍حبیب الله سربازی بلوچ

برچسب‌ها:, , ,