
نود و اندی سال است که امنیت از بلوچستان رخت بر بسته است و در طول این سالها ملت بلوچ ناامنی را تجربه کرده است.
امنیت جانی، امنیت روانی و امنیت اقتصادی از مهمترین شاخصه های امنیت اجتماعی هستند که در حکومت های استعمارگر شاه و شیخ ملت بلوچ از آن محروم بوده است.
نبود امنیت در این سه حوزه، متاسفانه سبب شده که مردم تا حد زیادی از فرهنگ غنی بلوچی خود فاصله گرفته و اخلاقیات در جامعه بلوچستان تضعیف شود.
آنکه هر روز مواجه با خطر مرگ باشد، استرس و اضطراب از دست دادن جان خود و عزیزانش را داشته باشد، در ادارات دولتی و مدارس و جاهای دیگر مورد تبعیض قرار گرفته و تحقیر شود و بخاطر فقر نتواند نیازهای اساسی خود، خانواده و فرزندانش را برآورده کند، قرضدار باشد و آینده را تاریک ببیند
به نظر شما آیا میتواند انسانی سالم باشد؟
آیا میتواند در فکر رعایت اصول انسانی و اخلاق اسلامی باشد؟
هرگز!
انسانی که در طول زندگی چنین آسیب های سختی خورده باشد، نمیتواند انسانی سالم باشد، نه بدنی سالم و نه روانی
و جامعه ای که افرادی اینچنینی زیادی داشته باشد در آن درماندگی، ناامیدی و افسردگی به شدت قابل مشاهده خواهد بود.
همه این مشکلات در بلوچستان کاملا قابل حس بود و اینها فقط و فقط ثمره رشد شجره خبیثه استعمار است و برای نجات راهی جز قطع ریشه های آن نیست.
این درد و این درمان!
حالا که درد و علت آن را شناختیم بیا تا باهم برخیزیم و با تبر عدالت و شجاعت شروع به قطع کردن ریشه های ظلم، استبداد و استعمار کنیم.
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.