
در روزهای اخیر چهار نفر از مدیران بلوچ که در دوایر دولتی دارای مقام ها و پستهای درجه صد و چندم بودند توسط پاسداران جمهوری اسلامی ایران بجرم فساد و سو استفاده از قدرت برکنار و دستگیر شدند و اینچنین سران این نظام طاعونی سراپا فاسد مدعی مبازه با فساد گردیدند .
اما حقیقت ماجرا در آن است که مدیران بلوچ فوق نتوانستند یا نخواستند در منجلاب سراپا متعفن پاسداران و نظامشان فرو رفته و همچون آنها ، مملکت و دارایی مردم را بنام خود سند زنند و در فساد ، رشوه و تباهی با آنها برابری کنند . در ایران و مدیریت های استانی آن در همه جا پاسداران جهل و جنایت همچون اختاپوت هزار پا بر همه جامعه و ادارات آن اعم از مقننه ، مجریه ، قضائیه ، مالیه ، انتظامیه و ادارات چنبره زده است و این سیطره جویی در مناطق استراتژیکی همچون بلوچستان هزاران بار بیشتر است .
در بلوچستان وظایف ، اختیارات و امکانات مدیران استانی بلوچ در حد رفتگری ادارات و پائینتر از یک پاسدار معمولی بوده و هست که خود را به کسی پاسخگو نمیبینند و ترس از حیثیت اجتماعی خود در بین مدیران بلوچ ، که بر گرفته از فرهنگ مردم بلوچ است هنوز در مدیران بلوچ جایگاه والایی دارد و این ترس است که آنها را از فرو رفتن در منجلاب نظام باز میدارد .
هدف از برکناری و بازداشت افراد فوق نه فساد و ناکارآئی آنها ، بلکه به کنار راندن فعالین بلوچ و بیش از پیش به ولایی های فاسد سپردن امور بلوچستان و تشدید هزار باره تبعیض است که بخودی خود محکوم است .
اگر هدف مبارزه با فساد و تباهی و دزدی باشد ، میبایست از یکایک سردمداران این نظام و پاسداران فربه آن و ولایی های بلوچستان آغاز شود که آن نیز تا برقراری این نظام تبهکار و دزد بعید مینماید . نظام کنونی در ایران نظامی همگرا از پاسداران جنایتکار و ولایی است که بلوچ نه در زمره ولایی های آن جایی دارد و نه در حیطه جنایتکاران حاکم و سپردن و یا گرفتن چند پست درجه چندم به مردم بلوچ نه مسئله ای از بلوچ و بلوچستان را حل میکند و نه قادر به حل مشکلات ایران .
مسئله بلوچ و بلوچستان مسئله استعمار و روابط استعماری موجود است که بر اشغال و قوه قهریه استعمارگران بنا شده است .
اساس روابط موجود نه توسعه بلوچ و بلوچستان ، بلکه حذف بلوچ قرار داده شده است و بر این اساس هم مانع اشتغال بلوچ و هم مانع مدیریت و پا گرفتن مدیریت وی شده و خواهند شد.
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.